جمعه 91/8/5
شیخ و مریدانش در سفر بودند که به شهری رسید که مردمانش بت میپرستیدند.
پس هنگامی که مردم خواب بودند،
شیخ تبر برداشت و تمام بت ها را شکانید الا یکی و تبر را در دست بت بزرگ گذارد.
فردا صبح مردم نزد شیخ آمدند و گفتند: تو بتارو شکوندی؟
شیخ گفت: ای بابا! از کجا فهمیدین؟
مردم گفتند: بت بزرگ چپ دست بود! تبرو دادی دست راستش.
شیخ و مریدان خشتک به دهان گرفته و فرار را بر قرار ترجیح بدادند
| [ کلمات کلیدی ] :